عروج از غبار
تاریخ انتشار: ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۴۲۳۴۵
پایان ۴۱ سال انتظار
عملیات بیتالمقدس که به پایان رسید، فرمانده تیپ محمدرسولا... که نقش عمدهای در آزادسازی خرمشهر داشت، طی ماموریتی به همراه یک هیات عالیرتبه دیپلماتیک از مسئولان سیاسی ـ نظامی کشور بهمنظور ارائه راهکاری برای مبارزه از سوریه راهی لبنان شدند.متوسلیان در طول چند هفتهای که در لبنان بود، گروههای مختلفی که بعدا حزبا.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آغاز پیگیریها
پس از ربایش دیپلماتهای ایرانی، پیگیریها برای آزادی آنها آغاز شد. هرچند این پیگیریها هیچ موقع به نتیجه نرسید تا ذهن مردم در لابهلای اخبار ضد و نقیض که هر سال همزمان با سالروز ربایش سردار متوسلیان مخابره میشد در چالش میان اسارت و شهادت او بماند. در این سالها ادعاهای مختلفی درخصوص به شهادت رسیدن و زنده بودن احمد متوسلیان و همراهانش منتشر شد؛ عدهای معتقدند که متوسلیان و همراهانش به شهادت رسیدهاند و در مقابل عدهای دیگر پافشاری میکردند که آنان همچنان زنده و در زندانهای رژیم صهیونیستی در اسارت هستند.
یکی از این اخبار بهظاهر موثق را روزنامه اطلاعات ۱۰خرداد سال ۱۳۶۹ نوشت: «بهدنبال پیگیریهای جمهوری اسلامی ایران در مورد سرنوشت گروگانهای ایرانی در لبنان، طی روزهای اخیر از سوی منابع معتبر کسب اطلاع شد که گروگانهای ایرانی زندهاند.»
۹شهریور۱۳۷۰ نیز هفتهنامه لبنانی الشراع نوشت: «برخی از محافل عربی بر این عقیدهاند که گروگانهای ایرانی هماکنون در اسرائیل بهسر میبرند.»
۲۷تیر۱۳۷۳ خانم موسوی (مریم مجتهدزاده) همسر محسن موسوی، کاردار ربوده شده ایرانی در لبنان گفت: «در گفتوگو با مقامهای لبنان، آنها اطمینان دادند که براساس اعترافات سمیر جعجع، رهبر فالانژیستهای لبنان، چهار دیپلمات ربوده شده ایرانی در سال۱۹۷۸ از طریق دریا به اسرائیل منتقل شدند و در چنگال رژیمصهیونیستی زندانی هستند.»
پنج سال بعد و در ۱۵ تیر ۱۳۷۸ نیز سیدرائد موسوی، فرزند سیدمحسن موسوی در گفتوگو با روزنامه چمهوری اسلامی، اظهار کرد که پدرش زنده و در زندان صهیونیستهاست.حتی در سال ۹۵ سردار دهقان وزیر وقت دفاع در گفتوگویی که بازتاب بسیاری میان مردم داشت، اعلام کرد: «ادعای ما این است که اینها زنده و در اسارت رژیمصهیونیستی هستند و مدارکی دال بر این موضوع وجوددارد.»
اخباری که حکایت از شهادت داشتند
با وجود این اظهارنظرها و تحلیلها، اخبار تلخ بیشتر و موثقتر بودند. ارزیابیها از دل گفتوشنودهای مستند، همگی خبر از شهادت میدادند؛ مثلا اکبر هاشمیرفسنجانی در خاطرات سال ۶۷ خود مینویسد: «فرستاده رئیسجمهور کنیا آمد و اطلاع داد که گروگانهای ما در لبنان همان سال۶۲ شهید شدهاند و خواستار مبادله گروگانهای انگلیسی و سه اسرائیلی با ۹۰اسیر شیعه در اسرائیل شد. گفتم اسامی اسرای مورد نظر و آثار گروگانهای ما رابیاورند.»
او در خاطرات سال ۶۹ هم در جریان کمک به آزادسازی گروگانهای آمریکایی در لبنان به پیامی از جورج بوش پدر رئیسجمهور وقت آمریکا اشاره میکند و مینویسد: «اطلاعات آمریکا میگوید گروگانهای ایرانی در دست مارونیها در همان روزهای نخست شهید شدهاند ولی باز هم آنها آمادگی دارند که پیگیری مسأله آن گروگانها را ادامه دهند.»
در کنار این اطلاعات، بیشک یکی از موثقترین این اخبار در چهارم آذر ۱۳۶۹ توسط ایلی حبیقه، فرمانده سابق نیروهای فالانژ (عامل ربایش احمد متوسلیان و همراهانش) در واکنشی به اظهارات سمیر جعجع، فرمانده نیروهای فالانژ مبنی بر رد اتهام خود در قتل چهاردیپلمات گروگان ایرانی، داده شد. او جعجع را مسئول کشتار آنانخواند.
هرچند این ادعا فردای آن روز توسط محمدکاظم خوانساری رئیس بخش خاورمیانه و آفریقای شمالی وزارت خارجه رد شد اما سمیر جعجع بعدها پس از آزادی از زندانهای اسرائیل اعتراف کرد گروگانهای ایرانی به نیروهای او تحویل داده شده بودند و سپس توسط آنان شهید شدهاند.
شهریور۱۳۷۵ اشمیت باور رئیس سازمان اطلاعات آلمان نیز شهادت گروگانها را تایید کرد. ادعایی که در خرداد ۱۳۷۸ بار دیگر حجتالاسلام اختری سفیر اسبق ایران در دمشق خبر شهادت آنان را اعلام کرد.
۲۶ مرداد ۱۳۷۹ هفتهنامه الوطن العربی چاپ پاریس در گفتوگو با روبیر حاتم مشهور به کبرا که در طول ۲۰ سال گذشته محافظ ایلی حبیقه فرمانده پیشین نیروهای لبنانی بوده و یکی از نمایندگان کنونی مجلس لبنان است، نوشت: «حبیقه پس از گذشت مدتی از گروگان گرفتن دیپلماتهای ایرانی، تصمیم گرفت آنان را به قتلبرساند.» سردار اسماعیل کوثری از فرماندهان ارشد سپاه نیز خبر شهادت سردار متوسلیان را در گفتوگوهایش داده بود. او در یکی از مصاحبههایش میگوید: «با شناختی که من از روحیات حاج احمد دارم، میدانم که قطعا جلوی آن فالانژیستهایی که این چهارنفر را در دژبانی گرفتند، ساکت نایستاده و با آنها درگیر شده و همان جا شهیدش کردهاند اما با این حال ما میگوییم انشاءا... که زنده است، خودش را میخواهیم و اگر هم شهید شده، پیکرش باید داده شود و ما از رژیم خبیث صهیونیستی طلب داریم.»
پدری که شهادت فرزندش را پذیرفته بود
در میان همه اخبار و روایتهای متناقص و متفاوت شاید قاطعترین کلام را پدر شهید زد؛ پدری که در طول سالها انتظار مردم، همواره میدانست که فرزندش به شهادت رسیده است.
حمید داوودآبادی که از سال ۷۳ بهصورت مستمر و موثر پیگیر شهادت حاج احمد متوسلیان بود، در مصاحبهای که در سال ۹۹ داشت در این خصوص میگوید: «...سال گذشته به خانه پدری حاج احمد رفته بودیم، خواهرش حمیده جلوی جمع برای اولینبار گفت من یک چیزی میخواهم بگویم که تا حالا نگفتهام. چند روز پس از اینکه حاج همت از لبنان به ایران برگشته بود، به مغازه شیرینیفروشی پدرم رفته بود. پدرم به خانه آمد و گفت حاج همت آمد و گفت احمد در لبنان شهید شده است. این پرونده برای پدر ما بسته شده است.
با اینکه آقای محسن رضایی در دیدار با مادر حاجاحمد در سال ۹۵ میگوید بهزودی خبرهای خوشی به شما میدهم ولی در قرآنی که به مادر حاج احمد هدیه میدهد، مینویسد تقدیم به مادر شهید حاجاحمد متوسلیان. این یعنی چی؟ آقای محسن رضایی در سال ۹۷ گفت: اینها همان روز اول شهید شدهاند.
پرسیدم چرا این همه مصاحبه میکنند و میگویند زنده است؟ گفت من و حسین دهقان یکسری اخبار از داخل اسرائیلیها شنیدیم، گفتیم این خبرها را بولد کنیم شاید اسرائیلیها تحریک شوند و اطلاعاتی لو بدهند اما به نتیجه نرسید و چیزی درز نکرد...»
سردار سلیمانی: پیکرها در تهران است
یکی از نکات قابل اعتنای دیگری که در پس سالها تحقیق و پژوهش حمید داوودآبادی وجود داشت در دیدار با سردار سلیمانی اتفاق افتاد. او در این خصوص میگوید: «...شهید سلیمانی در ۲۴ اسفند ۹۷ از من پرسید، تو به چه چیزی در این پرونده رسیدی؟ گفتم من به چیز بدی رسیدم. گفت چی؟ گفتم پیکر حاجاحمد تهران است. لبخندی زد و به من گفت: نه. هر چهارتایشان تهران هستند. جا خوردم. گفتم: یعنی چی سردار؟ من فقط برای وجود حاجاحمد دلیل دارم. سردار پاسخ داد قطعا هرچهار نفر همان شب به شهادت رسیدهاند. در ادامه گفت ما چند وقت پیش (اشارهای به زمان دقیقش نداشت) تبادلی با قوات اللبنانیه داشتیم، از آنجایی که میگفتند پیکرشان را دفن کردند؛ پیکرها را به ما دادند. اکنون هم پیکرها طبق نظر شما تهران است. البته پیکری هم نیست و یک مشت استخوان است. همچنین سردار شهید گفت: ظاهرا میگویند دیانای آنها همخوانی ندارد اما پیکرها همچنان هستند...».
خبر خیلی کوتاه مخابره شد اما دردش تا عمق جان مردم نفوذ کرد؛ مردمی که با شهد شیرین اخبار زنده بودن و رؤیا و تصّور بازگشت قاین شیرِ در زنجیر و سه همرزم کهفنشین پس از ۴۱ سال دوری و بیخبری مطلق، روزها به سر میکردند بهناگاه طعم شیرین نوروزشان با یک خبر کوتاه اما موثق تلخ شد. «... شهید حاجاحمد متوسلیان راه را برای همه باز کرد. اولین کسی بود که شهید راه قدس از ایران شد. راهگشا بود، فاتح بود. هر کسی آنجا فتحی انجام دهد به نام حاجاحمد است... .» همین سه جمله سردار سلامی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دیدار نوروزی با خانواده سردار متوسلیان کافی بود تا بغض در گلو مانده به یکباره بشکست و غبار غم ایران را در برگیرد.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: علی رحیمی شهادت حاج احمد متوسلیان حاج احمد متوسلیان گروگان های ایرانی احمد متوسلیان شهید شده اند گروگان ها سمیر جعجع پیگیری ها حاج احمد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۴۲۳۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پس لرزههای یک شکست
تسخیر سفارت امریکا در تهران توسط دانشجویان پیرو خط امام در آبان ماه 1358 دوران پر فراز و نشیبی را برای دولتمردان امریکایی به ویژه کابینه جیمی کارتر رقم زد. کارتر در ابتدا تلاشهایی برای مذاکره انجام داد ولی به نتیجهای نرسید. تا در نهایت عملیات پنجه عقاب به شکستی عمیق در عمر سیاسی او تبدیل شد. عملیات پنجه عقاب فاجعهای بود که با مرگ آمریکاییها، هواپیماهای نظامی ویرانشده و گروگانهایی که هنوز در بند اسارت بودند به پایان رسید. یکی از مهمترین پیامدهای شکست عملیات پنجه عقاب؛ استعفای سایروس ونس وزیر امور خارجه کارتر بود.
به گزارش ایسنا، به نقل از پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی: تسخیر سفارت امریکا در تهران توسط دانشجویان پیرو خط امام در آبان ماه ۱۳۵۸ دوران پر فراز و نشیبی را برای دولتمردان امریکایی به ویژه کابینه جیمی کارتر رقم زد. این دوران با گروگانگیری ۴۴۴ روزه ادامه یافت و رو به روز بر مشکلات کارتر و مشاورانش برای حل بحران سفارت بیشتر میشد.
در چنین فضایی در داخل دولت آمریکا هم شرایط بسیار بحرانی و خارج از کنترل بود. جیمیکارتر که خود را برای شرکت در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا آماده می کرد تا گوی سبقت را از رقیب هم حزبیاش سناتور تد کندی برباید، به سرعت تمام سفرها و کمپینهای اننخاباتی خود را لغو کرد. کارتر در ابتدا تلاشهایی برای مذاکره انجام داد ولی به نتیجهای نرسید. تا در نهایت عملیات پنجه عقاب به شکستی عمیق در عمر سیاسی او تبدیل شد. عملیات پنجه عقاب فاجعهای بود که با مرگ آمریکاییها، هواپیماهای نظامی ویرانشده و گروگانهایی که هنوز در بند اسارت بودند به پایان رسید.
یکی از اعضای کمپین تبلیغاتی کارتر برای انتخابات ریاست جمهوری در خاطرات خود از صبح فردای حادثه میگوید: «تلفن خانه من صبح زود در ۲۵ آوریل ۱۹۸۰ زنگ خورد. ریک هرناندز، یکی از دستیاران ارشد سیاسی رئیس جمهور بود که در مورد ماموریت شکست خورده و فجایع بعد از آن صحبت می کرد. او گفتوگو را با این جمله آغاز کرد: «ما در انتخابات شکست خوردیم.» من گیج شدم. نیمه شب بود، و علاوه بر این، کارتر به تازگی کندی را در یک تقابل طولانی شکست داده بود. ریک هرناندز با عبارات دقیقی به توصیف خرابی و شکست آمریکایی ها در بیابان کرد ولی در آخر جمله ای گفت که تا به امروز درست ترین توصیف از عواقب آن رویداد به نظر می رسد. او گفت : «در همان شب[طوفان طبس] کارتر در انتخابات شکست خورد»
در آستانه سال ۱۹۸۰، جیمی کارتر به عنوان یک رئیس جمهور ضعیف و شکست خورده در آمریکا شناخته شد. اقتصاد به طرز فوق العاده بدی پیش می رفت. رتبه های محبوبیت او به شدت نزولی بود و چالش رویارویی با کندی،رقیب او در حزب دموکرات برای او بسیار دشوار بود. اگرچه کارتر در نهایت نامزد دموکرات ها شد، اما در ماه نوامبر همه ایالتها به جز شش ایالت را به رونالد ریگان باخت.گروگان ها در ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱ - روز تحلیف رونالد ریگان - آزاد شدند و پرونده ریاست جمهوری کارتر برای همیشه با این شکست تاریخی بسته شد.
در این نوشتار تلاش خواهد شد، بر یکی از مهمترین پیامدهای شکست عملیات پنجه عقاب یعنی استعفای سایروس ونس وزیر امور خارجه کارتر مروری داشته و از جوانب تازه ای این رویداد را مورد بررسی قرار دهیم.
زندگی و کارنامه سیاسی سایروس ونس
سایروس رابرتز ونس در ۲۱ ژانویه ۱۹۷۷ توسط رئیس جمهور جیمی کارتر به عنوان وزیر امور خارجه منصوب شد. او در ۲۳ ژانویه وارد سمت خود شد و در ۲۸ آوریل ۱۹۸۰ در اعتراض به تصمیم پرزیدنت کارتر مبنی بر تلاش برای نجات نظامی گروگان های آمریکایی در ایران استعفا داد. ونس در دانشگاه ییل تحصیل کرد و در سال ۱۹۳۹ مدرک لیسانس گرفت و به دانشکده حقوق ییل ادامه داد و در سال ۱۹۴۲ مدرک دکتری خود را دریافت کرد. ونس پس از دریافت مدرک حقوقی خود تا سال ۱۹۴۶ در نیروی دریایی خدمت کرد. او در طول دهه ۱۹۶۰، در رتبه های وزارت دفاع قرار گرفت و به عنوان وزیر ارتش در زمان جان اف کندی خدمت کرد. اولین تجربه او را در زمینه مسائل حقوق بشر زمانی بود که از ارتش برای اجرای یکپارچگی دانشگاه می سی سی پی در سال ۱۹۶۲ استفاده شد. او در قالب معاون وزیر دفاع از حامیان اولیه اقدام ایالات متحده در جنگ ویتنام بود، اما بعداً با آن مخالفت کرد و از جانسون خواست تا نیروهای آمریکایی را از ویتنام خارج کند.
در سال ۱۹۷۶، رئیس جمهور منتخب کارتر، از ونس خواست تا وزیر امور خارجه او شود. سیاست ونس در دوران تصدی به عنوان وزیر امور خارجه تاکید بر اصل مذاکره به جای رویارویی نظامی بود. یکی از مهم ترین پروژه های او ایجاد یک نظام کنترل تسلیحات با اتحاد جماهیر شوروی و به دست آوردن یک توافق صلح جامع بین اسرائیل و همسایگان عرب آن بود. از مهمترین دستاوردهای دیپلماتیک او میتوان به موارد زیر اشاره کرد: پیمان صلح اسرائیل و مصر، اولین معاهده صلح بین اسرائیل و یک همسایه عرب؛ احیای روابط دیپلماتیک کامل با چین؛ و حل و فصل در میان جناح های سیاسی در زیمبابوه که اجازه حکومت اکثریت را می داد.
او در سال ۱۹۷۹، ناامیدانه تغییر رویکرد رئیس جمهور کارتر از مذاکره به سمت سیاستهای تقابلآمیزتر را که تحت تاثیر مشاور امنیت ملی زیبگنیو برژینسکی انجام میشد دنبال میکرد. اما کارتر توصیههای ونس در مورد چندین موضوع، از جمله نحوه مدیریت بحران سیاسی در ایران که منجر به برکناری شاه و ایجاد جمهوری اسلامی ایران شد را نادیده میگرفت. در جریان این آشفتگی سیاسی، دانشجویان مبارز ایرانی سفارت آمریکا را تصرف کردند و کارکنان آن را به گروگان گرفتند. پس از اینکه کارتر در بهار ۱۹۸۰ دستور نجات گروگان ها در قالب عملیات پنجه عقاب را صادر کرد، ونس تصمیم گرفت استعفا دهد زیرا معتقد بود عملیات نظامی بیهوده خواهد بود و به مذاکراتی که برای پیروزی بر روی آن کار میکرد آسیب می رساند.
متن استعفای سایروس ونس
۲۱ آپریل ۱۹۸۰
جناب آقای رئیس جمهور
من برای شما بیشترین احترام و تحسین را قائل هستم و با قلبی سنگین استعفای خود را تقدیم می کنم. خدمت به شما و ملت ما مایه افتخار بوده است. من با افتخار و رضایت به اقدامات و جهتگیریهای جدیدی که سیاست خارجی ما را تحت رهبری شما مشخص کردهاند نگاه میکنم. معاهده کانال پاناما، پیمان کمپ دیوید، پیمان صلح مصر و اسرائیل، عادی سازی روابط با جمهوری خلق چین، تقویت نیروهای نظامی و اتحادهای ما، مذاکره در مورد توافقنامه SALT II، حل و فصل زیمبابوه و انگیزه و جهت گیری جدیدی که به روابط ما با کشورهای جهان سوم داده شده است، چند مورد از این گام های اصلی است.
من می دانم که شما چقدر در تصمیم خود در مورد ایران عمیقاً فکر کردهاید. ای کاش می توانستم در آن از شما حمایت کنم. اما به دلایلی که گفتیم نمی توانم.
وزیر امور خارجهای که نتواند حمایت عمومی مورد نیاز شما را در مورد موضوع و تصمیمی با این اهمیت فوقالعاده به شما ارائه دهد، در هفتهها و ماههای آینده به شما خدمات خوبی نخواهد داد - صرف نظر از اینکه من چقدر در حمایت خود در سایر موضوعات ثابت قدم می مانم همچنان به شما به عنوان رهبرمان وفادار هستم. چنین وضعیتی غیرقابل دفاع خواهد بود و رابطه ما، که من بسیار برای آن ارزش قائل هستم، دائماً آسیب می بیند.
من همیشه از شما سپاسگزار خواهم بود که فرصتی برای خدمت به من دادید. من همیشه عمیقترین احترام و محبت را برای شما قائل خواهم بود و می دانید که می توانید بر حمایت من برای رهبری مستمر خود در کشورمان حساب کنید.
پاسخ رئیسجمهور کارتر
۲۸ آپریل ۱۹۸۰
به وزیر امور خارجه سایروس ونس
استعفای شما را با تأسف، اما با قدردانی عمیق از خدمات ویژه و مؤثر شما به من و کشورمان می پذیرم. همانطور که در نامه شما ذکر شد، ما تحت رهبری شما به عنوان وزیر امور خارجه دستاوردهای قابل توجهی داشتهایم. من در افتخاراتی که شما به دست آوردهاید شریک هستم. چون نتوانستید از تصمیم من در مورد عملیات نجات در ایران حمایت کنید، تصمیم درستی برای استعفا گرفتهاید. من میدانم که این موضوع یک تفاوت و اختلاف نظر بنیادین با شماست و به دلایلی که برای من بیان کردید احترام میگذارم. شما موقعیت خود را با تحسین و بهترین آرزوهای یک ملت قدرشناس ترک میکنید. دوستی و شراکت نزدیک ما در دوران چالشبرانگیز منبع قدرت و اطمینان من بوده است. من مشتاق مشاوره و مشاوره مداوم شما در مورد مسائل مهم برای ایالات متحده هستم.
انتهای پیام